خرید کتاب فرگال با فرن آشنا می شود
«فرگال با فرن آشنا می شود» دربارهی وقتی است که یک روز تخم اژدهای توی خانه ترَک برمیدارد و خواهر کوچولوی فرگال یعنی فرن به دنیا میآید. یکدفعه خانه پر میشود از مهمانهایی که برای دیدن فرن آمدهاند و فقط برای او هدیه آوردهاند. فرگال کمی بامزهبازی در میآورد تا مادربزرگ اژدها به او یک بلیط برای نمایش میدهد. فرگال احساس میکند که هیچچیز سر جای خودش نیست. فرن چندین و چند بار او را آتشی میکند و فرگال همیشه جلوی خودش را میگیرد و حرفی نمیزند. تازه درست روزی که وقت نمایش پرواز است، فرن بیمار میشود. برای همین به نمایش پرواز هم نمیرسد. فرگال بیشتر و بیشتر آتشی و عصبانی و عصبانیتر شده. آخر هیچکس به او توجه نمیکند. به این ترتیب فرگال تصمیم میگیرد فرار کند. مامان و بابا و دوستهای فرگال هر چه میگردند او را پیدا نمیکنند که نمیکنند…
یعنی فرگال کجا رفته است؟ بالاخره بابا و مامان و بقیه موفق میشوند او را پیدا کنند؟ حتی اگر هم برگردد، چطور میخواهند نگهش دارند؟