خرید کتاب تو هم به مدرسه بیا، کانگوروی آبی
لیلی میخواهد به مدرسه برود و دلش میخواهد کانگورویش را هم با خود به کلاس ببرد اما فکر میکند شاید کانگورو دلش نخواهد به مدرسه بیایدیا از رفتن به مدرسه جدید بترسد؛ شاید هم در مدرسه تازه گم شود؟
مادر لیلی اما برخلاف او فکر میکند. به همین خاطر به دخترش میگوید:ر مدرسه، یک دنیا سرگرمی هست و شاید چیزهای تازه، کمی ترسناک به نظر برسند اما کانگورو خیلی زود با این تازگیها آشنا میشود و معلمی هست که اگر گم شد به او کمک کند.
روز رفتن به مدرسه فرامیرسد و لیلی با کانگوروی آبیاش راهی مدرسه میشوند. کانگورو، تمام روز روی لبه پنجره مینشیند و بچهها را تماشا و آرزو میکند کاش میتوانست به جای آنها باشد و نقاشی کند.
وقت رفتن به خانه میرسد. مامان لیلی به مدرسه آمده تا او را با خود به خانهشان ببرد و لیلی، کلی حرف برای گفتن با مادرش دارد آنقدر که فراموش میکند کانگوروی آبی را با خود به خانه ببرد.